دوش دوش دوش ... دوش که آن محلقا خوش ادا با وفا با صفا دوش دوش دوش...
از برم آمد و بنشست برده دین و دلم از دست سوخت سوخت سوخت ...
سوخت همه خرمنم کشته عشقت منم یکسره جان و تنم ای صنم بد مکن
بیش از این ظلم بی حد مکن جانم بیش از این ظلم بی حد مکن سوخت سوخت سوخت ...
آتش اندر دلم سر زد جانم سر زد جانم سر زد زان رخ همچو آزر زد جانم زر زد جانم زر زد
سوخت سوخت سوخت ... سوخت همه خرمنم کشته عشقت منم یکسره جان و تنم ای صنم بد مکن
بیش از این ظلم بی حد مکن جانم بیش از این ظلم بی حد مکن سوخت سوخت سوخت ...
آتش اندر دلم سر زد جانم سر زد جانم سر زد زان رخ همچو آزر زد جانم زر زد جانم زر زد
سوخت سوخت سوخت... سوخت همه خرمنم کشته عشقت منم یکسره جان و تنم ای صنم بد مکن
بیش از این ظلم بی حد مکن جانم بیش از این ظلم بی حد مکن سوخت سوخت سوخت ...
رقص کن در عشق جانم ای حریف مهربان مطربا دف را بکوب و نیست بختت غیر از این